باز هم زلزله، باز هم به خاک و خون نشستن ملت ایران، باز هم
ویرانی ایران
بعد از شنیدن این خبر دردناک، آنچنان در شوک و کابوس بسر می
برم که قلم در دستم نمی چرخد و ذهنم برای بارش کلام، قفل شده است
آخر
خبر بسیار سنگین بود
به سنگینی البرز کوه
و سخت و دردناک بود
به دردناکی ِ دردهای انباشته شده ی ستمی که اسلام، بطور عام
و مذهب شیعه در شکل خاص، بر تاریخ و فرهنگ و ملت ایران فرود آورد
و دردا و دریغا که امروز
این رهروان ِ
راهزنان ِ
بیابانگردان ِ بیگانه
در هر گوشه ای از ایران، بر ایرانیان ستم می بارند و ثروت
زیرزمینی و روی زمینی و استعدادهای بی مانند انسانی و تاریخی و فرهنگی ایرانیان
را، نه برای ایرانیان بلکه برای بیگانگان متجاوز به ایران و ایرانی، خرج می کنند.
در اوگاندا بیمارستان می سازند
برای حزب الله ِ تروریست پول و سلاح می فرستند
برای حوثی های آدمخوار یمن، از رنج و خون ِ سفره ی مردمان
ایران، موشک می سازند
و برای سوریه و بشار اسد ضد بشر، نفت و میلیاردها دلار از
کیسه ی ایرانیان هزینه می کنند.
دیروز دریاچه ی رضاییه را به حد خشکی رساندند
و دریاچه ها و آبگیرهای دیگر را بر اثر بی دانشی و تهی از
احساس و وجدان ایرانی، خشک کردند
اما و صد اما وقتی که یک حادثه ی طبیعی، زمین کرمانشاه را
لرزاند و زندگی چند صد نفر از هموطنان شریفمان را گرفت
دانه درشت ها و خرده و ریزهای اسلامی از مردم خواستند صدقه
بدهند، تا این بلایای طبیعی نقصان پیدا کند
یکی دیگر می گفت که مسبب این زلزله بی حجابی زنان است
مرتجع دیگری می گفت، این زلزله هشداری است برای زلزله ی
بزرگ ِ زلزال در آخرت که خودمان را آماده کنیم
شیخ حسن ابله هم گفت که این زلزله یک آزمایش الهی است
و هریک روضه ای عرعر کردند اما دریغ و درد، از اندکی یاری و
کمک به ستم دیدگان و از دست دادگان مال و جان
استاندار کرمانشاه می گوید، یکی از مشکلات ما این است که
کمبود آمبولانس برای حمل مجروحین داریم
و این در حالی است که همین روزها 800 آمبولانس را برای
اربعین یک بیگانه و ضد ایران و ایرانی، به کربلا بردند تا از امت بدبخت و نادان
سواری بگیرند و قلاده بر گردنشان ببنند و مثل سگ آنها را به این طرف و آن طرف بگردانند.
آری
زلزله کرمانشاه
هشداری است به ملت ایران و غفلت زدگان و نان به نرخ روز
خوران بیمار اسلام زدگی
هشداری است برای بیداری
هشداری است که اگر همصدا نشوند و صدایشان را به فریاد تبدیل
نکنند و از این شرایط جهانی که حکومت اسلامی را در همه سو، دهان بند و دست بند و
پا بند زده است، بهره نگیرند
همان بر سرشان خواهد آمد که امروز بر سر کرمانشاه آمد
و باید بدانند و بفهمند تا این حرثومه های فساد و بیگانه
پرستی در قدرت است، هیچگاه رفاه و شادی و خنده به سوی مردم، پنچره نمی گشاید.
باید بدانند و بفهمند که این دزدان و غارتگران ثروت ملی
ایران، مشتی بیگانه صفت و بیگانه پرست هستند که هیچ دلسوزی و وجدانی برای ایران و
ایرانی ندارند
اگر امروز و در این روزهای مناسب جهانی، انگشتان خودشان را
مشت نکنند، مشت بیگانه پرستی قامتشان را می شکند و در خاک دفن می کند.
باید بیدار شوند و بفهمند که اگر خود برنخیزند، فردا
کشورهایی که برای منافشان احساس خطر می کنند، جنگ را به داخل ایران می کشانند و
آنگاه خسارات و صدمانی اندازه ناگرفتی باید بپردازند.
باید بیدار شوند و فهم کنند که هر گونه همراهی با حکومت
اسلامی و ضد ایرانی در قدرت، یعنی کندن گور خود با ناخن خودش است.
باید بیدار شوند و بفهمند که رای دادن به هر مناسبتی به این
ضد ایرانیان اسلامی، یعنی استقبال از ویرانی کشور و کشتار ایرانیان و خود است
و باید این مردمان ناآگاه و جاهل که امروز با پای پیاده
برای اربعین یک بیانگرد ضد ایرانی، به کربلا می روند، بفمند که امروز در کمک
نرساندن به زلزله زدگان کرمانشاه، با حکومت ضد ایرانی اسلامی همدست هستند و هیچ
فرقی با سلمان پارسی های دیروز ندارند
و باید بدانند در فردای آزادی میهن ایرانی، ملت ایران این
جاهلان و نادانان را نخواهد بخشید
آری
و من امروز غمگینم
گرچه چشمانم تر است
اما
اشکم در درون جاری است
و خون در جگرم
من امروز دردمندم
گرچه از ایران دورم
اما
نگاهم کرمانشاه است
و عشقم، وطنم
من امشب دلگیرم
گرچه از پدران و مادران داغدیده دور هستم
اما
با کودکان پرپر شده، پرپر شده ام
زیرا که یک پدرم
آه
ای کاش دستی داشتم که آنقدر دراز بود که تا به کرمانشاه می
رسید
و می توانستم، آجری را از اجساد بردارم
ای کاش پایی داشتم که با حرکتی
پوزه ی این آخوندهای ضد ایرانی را می کوبیدم
تا هزیان گویی شان را در گلو خفه کنم
و ای کاش
قلبی می داشتم که هزاران بار تکثیر می شد و در سینه ی به
خون خفتگان می تپیدم و دوباره زنده می کردم کرمانشاه را
کرمانشاه!
دستم خالی ست
قلب پر شورم برای شما می تپد
و با شما هزاران بار می میرم و زنده می شوم
دوستتان دارم مردمان کرمانشاه
دوستتان دارم
احمد پناهنده
14 نوامبر 2017