وقتی که ملت ِ ایران و بویژه مردم تهران با قیام شکوهمندشان در 28 مرداد سال 32 یک تو دهنی به طرفداران بازگشت ایل و یا قبیله ی قاجار به سردمداری مصدق السلطنه زدند، بیگانه پرستانی چون توده ایها در همدستی با به اصطلاح ملیون، همه ی کوششان را کردند تا دوباره کشور ایران را با بلوا و آشوب به دوران قاجاریه عقب بکشانند.
اما با هوشیاری ملت و ارتش و سازمان امنیت این حرکت شوم در نطفه خفه شد.
و چنین است که از این پس این رجاله گان تاریخ در همدستی با پس مانده ترین قشر مذهبی به سردامداری خمینی، ایران سربلند و ملت سرفراز را در چنگال اسلامیون اسیر کردند و خود در همدستی با تمامی جنایات حکومت اسلامی شریک شدند و کماکان شریک هستند و هنوز هم برای به دندان گرفتن تکه استخوانی از سفره خون و جنون حکومت اسلامی، دُم تکان می دهند.
و چنین است که توده ایها و همچنین به اصطلاح ملیون مصدق السلطنه ای در همان زمانه ی منتهی به روزهای شوم بهمن با ابوالارتجاع زمان همدست شدند و یکی سراسیمه به سوی درخت سیب شتافت و با سربریدن یار و همرزمش به پشت دست خمینی بوسه ی مریدانه زد و ایران و ملت ایران را فدای اسلام و امت اسلامی کرد و دیگری اظهار لحیه کرد و گفت:
" سوسالیزم با اسلام هیچ تفاوتی ندارد"
یعنی هر دو طیف نشان دادند که در تندپیچ تاریخی، ایران و ملت ایران را فدای از خودبیگانگی و بیگانگان می کنند.
پس عجب نیست که امروز نا ادیبی بنام برومند بخوانید بی مروت، چهار چوب ارضی ایران را مدیون تشیع می داند و اظهار لحیه می کند هر کس که به مذهب شیعه عقیده مند نباشد عضو به اصطلاح جبهه ی ملی نیست.
توده ایها هم نشان دادند که در تار و پود و خون و ریشه شان، ایران و ایرانی را دشمن هستند و همه ی تلاش خودشان را در ویرانی ایران بکار می گیرند.
شانزده ی آذر سال 32 در واقع روز استقبال از کهنه پرستی و جهل و جنون اسلامی بود تا هرساله برایش کربلایی برگذار کنند و بر سر و کله خودشان بکوبند تا همین رجاله گان حاکم شوند.
ای تفو بر شما نا ایرانیان به ظاهر ایرانی تفو
برای مطالعه بیشتر از این موضوع می توانید به مقاله ی این قلم در لینک زیر مراجعه کنید http://www.apanahan.blogspot.de/2013/12/blog-post.html
احمد پناهنده www.apanahan.blogspot.com www.apanahan.wordpress.com
احمد پناهنده www.apanahan.blogspot.com www.apanahan.wordpress.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر