فردا خیلی دیر است
اگر تا دیروز کسانی بودند که در طیف چپ، قشر روحانیت و همه ی نحله های سیاسی چه از نوع اسلامی و چه از نوع کمونیستی و حتا از نوع لیبرال، باور داشتند که باید آینده سیاسی شان را با اسلامیون سیاسی گره بزنند و از این طریق، با خودزنی خود و تاریخ، برای اسلامیون سیاسی حمالی کنند و در این راه برای نزدیک شدن به اسلامیون جنایتکار و ضد ایران و ایرانی، طوفان بی اخلاقی و ضد انسانی خود را در قالب ِ دروغ ها و توهین ها و فحاشی های سزاور ِ خودشان، بر خاندان ایرانساز پهلوی و در راسش، رضا شاه بزرگ ببارند، امروز اما در مقابل طغیان ملت سربلند ایران که بی توجه به این خزعبلاتشان، به خویشتن ِ خویش ِ ایرانی و خاندان ایرانساز پهلوی و امروز، شاهزاده رضا پهلوی گره خوردند، باید اگر، اندکی انسانیت و انصاف و وجدان داشته باشند، زانوی ادب به زمین بسایند و از گذشته ی ناشاد و ضد ایرانی شان، درس عبرت بیاموزند و با این درس آموزی با فروتنی، به آغوش ملت بزرگ ایران و تاریخ شکوهمند و در عین حال رنجبارش، برگردند.
باور دارم که به اندازه کافی به چپ های ضد ایرانی و اسلامیون ضد ایرانی تر در همه ی نحله ها، هشدار دادم و مشت ضد ایرانی شان را برای ملت ایران باز کردم
اما در این نوشته کوتاه می خواهم، روحانیونی که ادعا دارند، سیاسی نیستند، هشدار بدهم که صف خودشان را از آخوندهای سیاسی ِ حاکم، جدا کنند.
وگرنه اگر امروز تصمیم نگیرند و فقط چشمانشان به تکه استخوانی باشد که برایشان پرت می کنند، فردا خیلی دیر خواهد بود و آنچنان از ملت ایران سیلی می خورند که نه از تاک روحانیت نشان ماند و نه از تاک نشان آخوندهای ضد ایرانی
یعنی، به قول جوادی آملی همه شان در دریای نیستی ریخته می شوند
بنابراین با این هشدار که از روی دلسوزی است، به خود آیید و صفتان را از جنایتکاران اسلام سیاسی جدا کنید.
مطمئن باشید که اگر صف خودتان را از جنایتکاران اسلام سیاسی جدا نکنید، ملت ایران، همه ی شما در ردیف اسلامیون سیاسی جنایتکار، تعریف کرده و چوب ها بر سرتان خواهند زد و عمامه هایتان، در این چوب خوردن، طناب داری می شود که گردن شماها را می فشارد.
باشد که این هشدار به گوش ِ کر شما برسد و پرده اش را بدرد.
چنین باد
اگر تا دیروز کسانی بودند که در طیف چپ، قشر روحانیت و همه ی نحله های سیاسی چه از نوع اسلامی و چه از نوع کمونیستی و حتا از نوع لیبرال، باور داشتند که باید آینده سیاسی شان را با اسلامیون سیاسی گره بزنند و از این طریق، با خودزنی خود و تاریخ، برای اسلامیون سیاسی حمالی کنند و در این راه برای نزدیک شدن به اسلامیون جنایتکار و ضد ایران و ایرانی، طوفان بی اخلاقی و ضد انسانی خود را در قالب ِ دروغ ها و توهین ها و فحاشی های سزاور ِ خودشان، بر خاندان ایرانساز پهلوی و در راسش، رضا شاه بزرگ ببارند، امروز اما در مقابل طغیان ملت سربلند ایران که بی توجه به این خزعبلاتشان، به خویشتن ِ خویش ِ ایرانی و خاندان ایرانساز پهلوی و امروز، شاهزاده رضا پهلوی گره خوردند، باید اگر، اندکی انسانیت و انصاف و وجدان داشته باشند، زانوی ادب به زمین بسایند و از گذشته ی ناشاد و ضد ایرانی شان، درس عبرت بیاموزند و با این درس آموزی با فروتنی، به آغوش ملت بزرگ ایران و تاریخ شکوهمند و در عین حال رنجبارش، برگردند.
باور دارم که به اندازه کافی به چپ های ضد ایرانی و اسلامیون ضد ایرانی تر در همه ی نحله ها، هشدار دادم و مشت ضد ایرانی شان را برای ملت ایران باز کردم
اما در این نوشته کوتاه می خواهم، روحانیونی که ادعا دارند، سیاسی نیستند، هشدار بدهم که صف خودشان را از آخوندهای سیاسی ِ حاکم، جدا کنند.
وگرنه اگر امروز تصمیم نگیرند و فقط چشمانشان به تکه استخوانی باشد که برایشان پرت می کنند، فردا خیلی دیر خواهد بود و آنچنان از ملت ایران سیلی می خورند که نه از تاک روحانیت نشان ماند و نه از تاک نشان آخوندهای ضد ایرانی
یعنی، به قول جوادی آملی همه شان در دریای نیستی ریخته می شوند
بنابراین با این هشدار که از روی دلسوزی است، به خود آیید و صفتان را از جنایتکاران اسلام سیاسی جدا کنید.
مطمئن باشید که اگر صف خودتان را از جنایتکاران اسلام سیاسی جدا نکنید، ملت ایران، همه ی شما در ردیف اسلامیون سیاسی جنایتکار، تعریف کرده و چوب ها بر سرتان خواهند زد و عمامه هایتان، در این چوب خوردن، طناب داری می شود که گردن شماها را می فشارد.
باشد که این هشدار به گوش ِ کر شما برسد و پرده اش را بدرد.
چنین باد
آری نه اینکه فردا دیر است، بلکه امروز هم خیلی دیر است
احمد پناهنده
28 آوریل 2018
احمد پناهنده
28 آوریل 2018
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر