آیا چبهه ملی و مصدق السطلنه در به قتل رساندن نخست وزیر ایران، سپهبد حاجعلی رزم آرا با فدائیان اسلام همدست بودند؟
تاریخ گواهی می دهد که مصدق السلطنه قبل از اینکه رزم آرا به نخست وزیری برسد در 23 خرداد 1329 در مجلس گفت:
" رزم آرا وسایلی فراهم می کند که نخست وزیر شود. من با صدای بلند به گوش ملت ایران و به سمع تمام جهانیان می رسانم که ما نمایندگان جبهه ی ملی تا روح در بدن داریم با تشکیل چنین دولتی مخالفت می کنیم."
در همین زمان کاشانی، نواب صفوی، بازاری ها و مطبوعات وابسته به جبهه ملی و فدائیان اسلام، همصدا با مصدق السطنه به مخالفت با رزم آرا، سم پاشی می کنند.
بعد از اینکه رزم آرا به فرمان پادشاه ایران مامور تشکیل کابینه می شود و به مجلس می رود.
روز ششم تیرماه 1329 مصدق السلطنه در پیامی به نمایندگی از جبهه ملی به پشت تریبون مجلس می رود و ضمن مخالفت شدید با رزم آرا:
" حکومت او را شبه کودتا نامید. "
و بعد در کمال بی ادبی و غیر اخلاقی، وقتی هئیت دولت مجلس را ترک می کنند، مصدق السلطنه به هئیت دولت می گوید:
" بروید گم شوید، در را ببندید که دیگر نیایند. "
در هشت تیر ماه 1329 مصدق در اخطاری به رزم آرا گفت:
" خدا شاهد است اگر ما را بکشند، پارچه پارچه بکنند، زیر بار حکومت این جور اشخاص نمی رویم. به وحدانیت حق خون می کنیم، خون می کنیم، می زنیم . کشته می شویم. اگر شما نظامی هستید من از شما نظامی ترم، می کُشم و همین جا شما را می کُشم."
با همه ی این تهدیدها و نقشه کشیدن ها در نهان با همدستی فدائیان اسلام، جهت به قتل رساندن ِ رزم آرا، مجلس به رزم آرا رای اعتماد داد ( 95 نفر از 106 نفر ).
مخالفین دولت رزم آرا عبارت بودند از:
مصدق السلطنه، شایگان، مکی، نریمان، عبدالقدیر آزاد، اللهیار صالح، بقایی و حائری زاده
و وقتی که در 16 اسپند 1329 رزم آرا در مسجد سلطانی به دست خلیل طهماسبی ترور شد، حسین مکی می نویسد:
" وقتی کشاورز صدر وارد کمیسیون ( نفت ) شد. خیلی آهسته در گوش دکتر مصدق مطلبی گفت که هیچ کس از آن چیزی نفهمید.
ولی دکتر مصدق با صدای بلند در جواب گفت:
" می خواست آن نطق را نکند."
حال نگاهی به نقشه ی ترور نخست وزیر ایران، حاجعلی رزم آرا که اعضای مرکزی جبهه ملی در آن شرکت داشتند، نیز بیاندازیم تا حقیقت دست داشتن جبهه ملی ایران در به قتل رساندن نخست وزیر ایران روشن تر شود.
حاج مهدی عراقی در کتاب «ناگفتهها» از تشکیل جلسهای با حضور نواب صفوی رهبر فدائیان و تمامی اعضای مرکزیت جبهه ملی جز مصدق که به سبب بیماری حضور نیافته بود، سخن میگوید. از جمله حاضران در این جلسه میتوان به دکتر سیدحسین فاطمی، سیدمحمود نریمان، عبدالقدیر آزاد، دکتر مظفر بقایی، سیدابوالحسن حائریزاده، سیدحسین مکی، دکتر کریم سنجابی و دکتر سیدعلی شایگان اشاره کرد. جلسهای چند ساعته که نواب در آن با تشریح وضعیت کشور تنها سد مقابل مسیر ملی شدن نفت را رزمآرا دانسته و از حذف او سخن میگوید.
عراقی مینویسد: «سید گفت که تنها سد راه حرکت ما یا سد راه اجرای این برنامهها، وجود آخرین تیر ترکش انگلستان، یعنی رزمآرا است. اگر رزمآرا از سر راه برداشته بشود ما به پیروزی نزدیک هستیم. چه بسا پیروزی را در دو قدمی خودمان میبینیم و به یاری خدا این کارها را انجام خواهیم داد.»
این یادمانده ی عراقی از هر یادمانده ی دیگر به واقعیت بسیار نزدیک است.
زیرا:
بعد از 30 تیر ماه سال 1331 وقتی مصدق السلطنه به نخست وزیری بر می گردد، کاشانی رئیس مجلس شورای ملی است.
در همین مجلس دو طرح در فراکسیون جبهه ملی تهیه می شود که یکی مصادره ی اموال قوام السلطنه است و دیگری طرح سه فوریتی آزادی خلیل طهماسبی قاتل رزم آرا است که هر دو در مجلس به تصویب رسید.
"چون جنايت حاجيعلي رزم آرا و حمايت او از جانب اجانب بر ملت ايران ثابت است، بر فرض آنكه قاتل او استاد خليل طهماسبي باشد از نظر ملت ايران بيگناه و تبرئه شناخته ميشود."
حال حق داریم با این نگاه به صفحات تاریخ با صراحت بگوییم که مصدق السلطنه و جبهه ی ملی در کشتن نخست وزیر ایران با فدائیان اسلام همدست بودند؟
قصاوت را به وجدان تک تک شما خوانندگان این سطور از مطلبم واگذار می کنم.
احمد پناهنده
www.apanahan.blogspot.com
www.apanahan.wordpress.com
تاریخ گواهی می دهد که مصدق السلطنه قبل از اینکه رزم آرا به نخست وزیری برسد در 23 خرداد 1329 در مجلس گفت:
" رزم آرا وسایلی فراهم می کند که نخست وزیر شود. من با صدای بلند به گوش ملت ایران و به سمع تمام جهانیان می رسانم که ما نمایندگان جبهه ی ملی تا روح در بدن داریم با تشکیل چنین دولتی مخالفت می کنیم."
در همین زمان کاشانی، نواب صفوی، بازاری ها و مطبوعات وابسته به جبهه ملی و فدائیان اسلام، همصدا با مصدق السطنه به مخالفت با رزم آرا، سم پاشی می کنند.
بعد از اینکه رزم آرا به فرمان پادشاه ایران مامور تشکیل کابینه می شود و به مجلس می رود.
روز ششم تیرماه 1329 مصدق السلطنه در پیامی به نمایندگی از جبهه ملی به پشت تریبون مجلس می رود و ضمن مخالفت شدید با رزم آرا:
" حکومت او را شبه کودتا نامید. "
و بعد در کمال بی ادبی و غیر اخلاقی، وقتی هئیت دولت مجلس را ترک می کنند، مصدق السلطنه به هئیت دولت می گوید:
" بروید گم شوید، در را ببندید که دیگر نیایند. "
در هشت تیر ماه 1329 مصدق در اخطاری به رزم آرا گفت:
" خدا شاهد است اگر ما را بکشند، پارچه پارچه بکنند، زیر بار حکومت این جور اشخاص نمی رویم. به وحدانیت حق خون می کنیم، خون می کنیم، می زنیم . کشته می شویم. اگر شما نظامی هستید من از شما نظامی ترم، می کُشم و همین جا شما را می کُشم."
با همه ی این تهدیدها و نقشه کشیدن ها در نهان با همدستی فدائیان اسلام، جهت به قتل رساندن ِ رزم آرا، مجلس به رزم آرا رای اعتماد داد ( 95 نفر از 106 نفر ).
مخالفین دولت رزم آرا عبارت بودند از:
مصدق السلطنه، شایگان، مکی، نریمان، عبدالقدیر آزاد، اللهیار صالح، بقایی و حائری زاده
و وقتی که در 16 اسپند 1329 رزم آرا در مسجد سلطانی به دست خلیل طهماسبی ترور شد، حسین مکی می نویسد:
" وقتی کشاورز صدر وارد کمیسیون ( نفت ) شد. خیلی آهسته در گوش دکتر مصدق مطلبی گفت که هیچ کس از آن چیزی نفهمید.
ولی دکتر مصدق با صدای بلند در جواب گفت:
" می خواست آن نطق را نکند."
حال نگاهی به نقشه ی ترور نخست وزیر ایران، حاجعلی رزم آرا که اعضای مرکزی جبهه ملی در آن شرکت داشتند، نیز بیاندازیم تا حقیقت دست داشتن جبهه ملی ایران در به قتل رساندن نخست وزیر ایران روشن تر شود.
حاج مهدی عراقی در کتاب «ناگفتهها» از تشکیل جلسهای با حضور نواب صفوی رهبر فدائیان و تمامی اعضای مرکزیت جبهه ملی جز مصدق که به سبب بیماری حضور نیافته بود، سخن میگوید. از جمله حاضران در این جلسه میتوان به دکتر سیدحسین فاطمی، سیدمحمود نریمان، عبدالقدیر آزاد، دکتر مظفر بقایی، سیدابوالحسن حائریزاده، سیدحسین مکی، دکتر کریم سنجابی و دکتر سیدعلی شایگان اشاره کرد. جلسهای چند ساعته که نواب در آن با تشریح وضعیت کشور تنها سد مقابل مسیر ملی شدن نفت را رزمآرا دانسته و از حذف او سخن میگوید.
عراقی مینویسد: «سید گفت که تنها سد راه حرکت ما یا سد راه اجرای این برنامهها، وجود آخرین تیر ترکش انگلستان، یعنی رزمآرا است. اگر رزمآرا از سر راه برداشته بشود ما به پیروزی نزدیک هستیم. چه بسا پیروزی را در دو قدمی خودمان میبینیم و به یاری خدا این کارها را انجام خواهیم داد.»
این یادمانده ی عراقی از هر یادمانده ی دیگر به واقعیت بسیار نزدیک است.
زیرا:
بعد از 30 تیر ماه سال 1331 وقتی مصدق السلطنه به نخست وزیری بر می گردد، کاشانی رئیس مجلس شورای ملی است.
در همین مجلس دو طرح در فراکسیون جبهه ملی تهیه می شود که یکی مصادره ی اموال قوام السلطنه است و دیگری طرح سه فوریتی آزادی خلیل طهماسبی قاتل رزم آرا است که هر دو در مجلس به تصویب رسید.
"چون جنايت حاجيعلي رزم آرا و حمايت او از جانب اجانب بر ملت ايران ثابت است، بر فرض آنكه قاتل او استاد خليل طهماسبي باشد از نظر ملت ايران بيگناه و تبرئه شناخته ميشود."
حال حق داریم با این نگاه به صفحات تاریخ با صراحت بگوییم که مصدق السلطنه و جبهه ی ملی در کشتن نخست وزیر ایران با فدائیان اسلام همدست بودند؟
قصاوت را به وجدان تک تک شما خوانندگان این سطور از مطلبم واگذار می کنم.
احمد پناهنده
www.apanahan.blogspot.com
www.apanahan.wordpress.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر