شصت و چهار پیش در چنین روزی ملت غیور و ارجمند ایران برای جلوگیری از فروپاشی کشور ایران، درسی فراموش ناشدنی به تتمه ی ایل عقب مانده قاجار دادند و در تاریخ ایران برگ زرینی را یه یادگار، ماندگار کردند.
در چنین روزی که تبهکاران به اصطلاح ملی می رفتند تمامی هستی ِ تاریخی ملتی با فرهنگ را در دهان روسیه ی شوروی فرو کنند، ملت ایران از زن و مرد و کودک از خانه ها بیرون آمدند و با قیام ماندگار و تاریخی خود، جرثومه های قجری را با بیجامه به زیرزمین های خانه های مردم فراری دادند.
آری
ملت با شعور ایران در این روز نشان دادند که شاهنشاه ایران را دوست دارند و به پاس برگشت ایشان به میهن، قیامی فراموش ناشدنی را در تاریخ ثبت کردند.
بنابراین من به عنوان یک ایرانی که نزدیک به چهل سال با اهریمن اسلامی در همه شکلش و همه ی نیروهای چپ کمونیستی که یک ایران سربلند را خاری در چشمان می پندارند و قبیله ی تبهکار به اصطلاح ملیون، با قلم و قدم و جان و سرمایه و جوانی و زندگی ام در ستیزم، این روز را با همه ی دل و جانم دست افشان و پایکوبان، رقصی در اندام می چرخانم و شادی می کنم.
با شد که ایراندوستانی که در هر کجای این گیتی بسر می برند، امروز را به کوری چشم تبکهاران به اصطلاح ملی و اسلامیون ضد انسان و ضد ایران، چه همین آخوندهای حاکم و چه مجاهدین ضد کرامت انسانی و آزادی و ضد ایران و ایرانی و چپ های دروغگو در همه شکلش، که امروز را ماتم گرفتند، شادی و شادمانی کنند و از دل برقصند.
چنین باد
شصت و چهارمین سالگشت قیام ِ ملی ِ ملت ایران بر تاریخ و ملت بزرگ ایران شاد و شادمان باد
احمد پناهنده
نوزده هم اوت دو هزار و هفده
برلین
در پایان سروده ی درود بر شادی را تقدیم همه ی شما ایراندوستان می کنم
درود بر شادی
درود بر شادی
فردا را دوست دارم
اما
امروز را
عاشقانه عاشقم
دیروز
هر چه بود
گذشت
و من
لحظات ِ درد و دلتنگی خودم را
با یاد آوری شادی هایش می شویم
غم را بیگانه ام
زیرا
ازتبار نیاکانمان هستم
آمدم
شادی را
و فقط شادمانی را
باران ببارم
چون می دانم
همه شادی را دوست دارند
و غم
ما را بیگانه بود
اما دریغ و دردا
که آمدند
شادی را کشتند
و غم را برما
طوفان فرو ریختند
درود بر شادی
سرودم شادمانی
احمد پناهنده ( الف. لبخند لنگرودی )
شصت و چهارمین سالگشت قیام ِ ملی ِ ملت ایران بر تاریخ و ملت بزرگ ایران شاد و شادمان باد
احمد پناهنده
نوزده هم اوت دو هزار و هفده
برلین
در پایان سروده ی درود بر شادی را تقدیم همه ی شما ایراندوستان می کنم
درود بر شادی
درود بر شادی
فردا را دوست دارم
اما
امروز را
عاشقانه عاشقم
دیروز
هر چه بود
گذشت
و من
لحظات ِ درد و دلتنگی خودم را
با یاد آوری شادی هایش می شویم
غم را بیگانه ام
زیرا
ازتبار نیاکانمان هستم
آمدم
شادی را
و فقط شادمانی را
باران ببارم
چون می دانم
همه شادی را دوست دارند
و غم
ما را بیگانه بود
اما دریغ و دردا
که آمدند
شادی را کشتند
و غم را برما
طوفان فرو ریختند
درود بر شادی
سرودم شادمانی
احمد پناهنده ( الف. لبخند لنگرودی )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر