۱۳۹۳ خرداد ۲۴, شنبه

ورود دوباره ارتش آمریکا به عراق، اعتراف به خطای استراتژیک





ورود دوباره ارتش آمریکا به عراق، اعتراف به خطای استراتژیک

خطاهای رئیس جمهور امریکا و تیم امنیتی اش را پایانی نیست. از وقتی که دموکراتها در امریکا بر صندلی قدرا نسشتند، ما شاهد به هم خوردن امنیت جهانی در جای جای جهان و همچنین از دست رفتن اعتبار و اقتدار جهانی آمریکا هستیم.
بطوریکه امروز پوتین به خود حق می دهد در جلوی چشمان جهانیان، تکه ای از خاک اکراین را ببلعد و به هشدارهای پوچ اوباما اهمیت ندهد که هیچ حتا پاسخ تلفنش را هم ندهد.
و این بسیار خطرناک برای آینده ی امنیت جهانی و احترام به حدود ِ جغرافیایی و آبی کشورها در چهارچوب تعریف شده ی قوانین بین المللی است.
و بسیار ساده اندیشانه است که فکر کنیم، می شود روی دیوار اسلامیون در هر طیف و شکلش یادگاری نوشت و بعد در منتهای بی مسئولیتی، سکان قدرت را به انها واگذار کرد.
دیروز پیشکسوت همین اوباما، جیمی کارتر با همدستانش در جهان، ایران پادشاهی ِ با ثبات و ملی و متمدن را بی ثبات کرد و با سواری گرفتن از روشنفکران تاریک بین و ضد آزادی و ترقی، ارتجاع عقب مانده و به گور سپرده آخوندهای اسلامی را از گور بیرون کشید و این روزها را برای مردم جهان و بویژه ایران و منطقه ی خاور میانه رقم زد.
وقتی که در مقام نمایندگی ژاندارم و سکاندار امنیت جهانی، با یک تشر پوتین در سوریه، از همه ی مواضع اتخاذ کرده، شرمگیانه و رسوا شونده عقب نشینی می کند، طبیعی است امروز اسد می تواند بی توجه به هشدار آمریکا، از سلاح شیمایی استفاده کند و هر روزه در جلوی چشمان جهانیان، انسانهای بی شماری را بکشد که هیچ حتا به جهان آزاد دهن کچی کند و انتخابات مسخره برگزار کند.
طبیعی است که ملاها در ایران در مدت شش سال ریاست جمهوری شان، ایشان و تیم مذاکره کننده اش را به بازی بگیرد و با خرید وقت بیشتر در خفا به تجهیزات اتمی اش در ساختن بمب بهره بگیرند.
وقتی که بی هیچ آینده نگری، سربازان آمریکایی را که بقای امنیت را در عراق تضمین می کردند، بیرون می کشد، طبیعی است که امروز آدمخوارن اسلامی داعش شهرهای عراق را یکی پس از دیگری به سقوط بکشاند.
هرچند به باور من این حمله و هجوم آدمخواران بدون مجوز نمی توانست تا این حد پیش روی کند. اما به جرئت و با صراحت می شود گفت که مسئول اصلی نا امنی و بی ثباتی در عراق، اوباما و تیم امنیتی اش است.
بی هیچ گفتگو اگر آمریکا در مدت باقی مانده ی ریاست جمهوری اوباما، به هر دلیلی نیروی نظامی اش را وارد خاک عراق کند، با صدای بلند اعتراف کرده است که بیرون کشیدن نیروهای نظامی آمریکا یک خطای آستراتژیک بوده است.
خطایی که در سوریه هم مرتکب شد و با این و آن پا کردن سبب شد اقتدار آمریکا در منطقه شکسته شود و تروریست ها هیچ بهایی به گفته ی اوباما ندهند.
بارها گفتم و بارها نیز نوشتم که راه حل بی ثباتی در منطقه ی پر آشوب خاور میانه، بیرون کشیدن دین و مذهب از گور تاریخ نیست، بلکه تشویق و تبلیغ و کمک به نیروهای سکولار جوامع است که در فرای هر دین و مذهبی، زمینی هستند و با همه ی خطاهایشان بهترین حکومت ها در جهان امروزی هستند.
البته تاکید می کنم که در این نگاه، حکومت های ایدئولوژیک چه از نوع مذهبی و چه از نوع کمونیستی هیچ جایگاهی ندارد.
زیرا به باور من مکاتب کمونیست و دینی و یا مذهبی دو روی سکه ی فاشیسم و عقب ماندگی و ضد آزادی و دموکراسی و کرامت انسانی هستند.
منظور از حکومت سکولار این است که طبق اصول و مواد خدشه ناپذیر حقوق بشر، عرف باید بر شرع حکومت کند نه بر عکس.
یعنی جدایی دین و مذهب از حکومت و حتا از سیاست
یعنی حاکمیتی که هم اکنون در جهان آزاد با عطف ِ به محوری ترین ماده ی حقوق بشر یعنی جدایی دین از حکومت، حاکم است و هر موضوع و هر یا عرصه ای در این حاکمیت ها در جای خودش قرار دارد و تعریف می شود. بدون اینکه بر حقوق شخصی افراد و ادیان و مذاهب توهین شود و یا تبعیضی قایل گردد.
یعنی همان حاکمیتی که تا بهمن ماه سال پنجاه و هفت خورشیدی در ایران حاکم بود. اما دموکرات های آمریکا، در راسش جیمی کارتر همراه با کشور پادشاهی و بخیل و تنگ نظر ِ انگلیس و همراهان، یک کشور مدرن و با تاریخ و فرهنگ سرشار از سازندگی و درخشندگی در همه ی عرصه ها را چشم دیدن نداشتند و با همدستی هم و سواری گرفتن از روشنفکران تاریک بین ایران، توده های نا آگاه اما شکم سیر را به خیابانها کشاندند تا به دست خودشان به پیشواز ارتجاعمرد تاریخ بروند و با کوبیدن بر فرقشان همین حکومت اسلامی ضد ایرانی و خونریز را حاکم کنند تا خوار و ذلیل گردند.
زیرا ایران ِ پادشاهی، با درایت و دور اندیشی رضا شاه بزرگ و محمد رضا شاه ایرانساز می رفت تا دروازه تمدن بزرگ را بگشایند. تمدنی که با حمله ی بیابان گردان عرب و قبایل صحرا نشین ترک و تاتار از پیشرفتش باز مانده بود.
به عبارت ساده تر، زمانی که همین آمریکا وجود خارجی نداشت و اروپا غیر از کشور یونان و بعد روم، بویی از تمدن و شهر نشینی نبرده بودند و یا نداشتند، فرهنگ و تمدن ایران در همه ی عرصه ها و بویژه در زمینه حقوق انسانها و یا حقوق بشر و کشورداری، چون نگینی الماس گون بر تارک جهان آنروزی می درخشید.
از این جهت بود که کشورهای بزرگ امروزی جهان و در راسشان آمریکا و انگلیس از پیوند دوباره تمدن بزرگ ایران توسط شاهان پهلوی هراس داشتند و در یک غفلت ملت ایران، دوباره ما را به صدها سال عقب کشاندند و بیش از سی و پنج سال است که بی هیچ کتمانی در حفظ همین حکومت اسلامی خونریز و ضد ایران و ایرانی می کوشند.
سخن کوتاه
همچنانکه که با به هم خوردن ثبات ایران پادشاهی، خاورمیانه و حتا جهان در جای جایش نا امن شد، تنها راه برگشت امنیت دوباره به خاورمیانه و جهان، بازگشت ثبات به ایران و ادامه ی حاکمیت سکولار نظام پادشاهی در ایران است.
نه اینکه برای بیشتر نا امن کردن جهان و بویژه خاور میانه دنبال بر کشیدن مردگان تاریخ مثل دین و مذهب برویم.
دیروز همین آقای اوباما و یاران و همدستان در برکشیدن مرسی در مصر با محمل انتخابات آزاد می خواستند ملت بزرگ و با تاریخ و تمدن شگرف را به روزهای ملت ایران بکشانند که دلیر مرد مصری ژنرال السیسی با پشت کردن به خواسته های اوباما، دین و مرسی و اخوان المسلمین را به جای سزاوارش پرتاب کرد و ملت مصر و مصر را از فروپاسی نجات داد.
امروز هم اوباما با برگ نیروی آدمخوار اسلامی بنام داعش می خواهد همین حکومت مذهبی عقب مانده شعیه را در عراق برجا و بر پا نگه دارد. البته در آشتی با سنیان و یزیدیان و فرق دیگر
اما نمی داند که هیچ آشتی ای بین این دوفرق بزرگ اسلام بوجود نخواهد آمد.
به عبارت دیگر موجودیت یکی در نفی دیگری است
پس با صراحت باید اعلام کرد که اگر دلسوز ملت ها و مردمان هستید، باید بی هیچ بهانه ای طبق اصل محوری ِ قانون حقوق بشر مبنی بر حاکمیت عرف بر شرع، از حکومت هایی حمایت کنید که دین را از سیاست و حکومت جدا می دانند. یعنی یک حکومت عرفی و سکولار
و مطمئن باشیم هیچ راه حلی برای از بین بردن نا امنی در خاور میانه وجود ندارد، جز اینکه حکومت اسلامی در ایران سرنگون گردد.
به معنی دیگر داعش و حکومت آشتی بین شیعیان و سنیان در عراق بهانه است.
دیروز هم وقتی بشار اسد بر روی ملت بی دفاع سوریه بمب شیمایی ریخت، نوشتم که سوریه بهانه است.
سر مار در ایران است
باشد که گوش شنوایی برای شنیدن باشد و وجدان بیداری برای دیدن

احمد پناهنده

www.apanahan.blogspot.com
www.apanahan.wordpress.com
www.golchai.blogspot.com
www.golchai.wordpress.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر