زندگی همین بود؟
پیرمرد
نود سالی را
زندگی کرده بود
وقتی در بستر بیماری
چشمان باز کرد
فرزندان
نوه ها
و نتیجه هایش
دور تا دور تخت نشسته بودند
آنگاه
نگاهی پرسش انگیز
در چشمان تک تک بچه هایش
نگاه شد
و آهی کشید وُ
پرسید
زندگی همین بود؟
احمد پناهنده ( الف. لبخند لنگرودی )
پیرمرد
نود سالی را
زندگی کرده بود
وقتی در بستر بیماری
چشمان باز کرد
فرزندان
نوه ها
و نتیجه هایش
دور تا دور تخت نشسته بودند
آنگاه
نگاهی پرسش انگیز
در چشمان تک تک بچه هایش
نگاه شد
و آهی کشید وُ
پرسید
زندگی همین بود؟
احمد پناهنده ( الف. لبخند لنگرودی )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر