مختصری در باره ی سیمین بهبهانی
سیمین بهبهانی شاعره ای توانا در عرصه ی غزل بود
اما از نظر و نگاه سیاسی و اجتماعی بسیار عقب مانده بود
بطوریکه بت ایشان اکبر گنجی و وکیلش در امور کارهای جاری و دفن و کفنش، فریبرز رئیس دانا بود.
دو عنصری که هرچند شناسنامه ی ایرانی دارند. اما از هر بیگانه ضد ایرانی ترند.
او فاقد این درک بود که بفهمد، حمایت از به اصطلاح اصلاح طلبان اسلامی در هر شکل و قامتی، استقبال کردن شتابان از ویرانی و نابودی ایران است که دست افشان و پایکوبان برایش سرود ناشاد و بی درایت می خواند.
او از این شعور سیاسی تهی بود و یا بسیار فاصله داشت که ایران را بر کاکل ارزشهای موجود هستی بنشاند و بی آنکه بفهمد و یا شاید هم دانسته در آغوش توده ای ها و نگاه توده ایها و کمونیستهای ضد موجودیت ایران شیر می خورد.
برای همین تا آخرین لحظه عمرش به جای اینکه در صف مخالفین واقعی حکومت اسلامی قرار گیرد و از جریانات توده ای و کمونیست و همچنین به اصطلاح اصلاح طلبان ضد ایران و ایرانی فاصله بگیرد، خود را در آغوش آنها رها کرد تا از او سواری بگیرند.
هرچند سروده ای دارد بنام:
دوباره می سازمت وطن
اما این وطن نه وطن ایرانی بلکه وطن اسلامی و کمونیستی بود که در واقع وطن ایرانیان نبود و نخواهد بود.
www.apanahan.blogspot.com
www.apanahan.wordpress.com
احمد پناهنده
سیمین بهبهانی شاعره ای توانا در عرصه ی غزل بود
اما از نظر و نگاه سیاسی و اجتماعی بسیار عقب مانده بود
بطوریکه بت ایشان اکبر گنجی و وکیلش در امور کارهای جاری و دفن و کفنش، فریبرز رئیس دانا بود.
دو عنصری که هرچند شناسنامه ی ایرانی دارند. اما از هر بیگانه ضد ایرانی ترند.
او فاقد این درک بود که بفهمد، حمایت از به اصطلاح اصلاح طلبان اسلامی در هر شکل و قامتی، استقبال کردن شتابان از ویرانی و نابودی ایران است که دست افشان و پایکوبان برایش سرود ناشاد و بی درایت می خواند.
او از این شعور سیاسی تهی بود و یا بسیار فاصله داشت که ایران را بر کاکل ارزشهای موجود هستی بنشاند و بی آنکه بفهمد و یا شاید هم دانسته در آغوش توده ای ها و نگاه توده ایها و کمونیستهای ضد موجودیت ایران شیر می خورد.
برای همین تا آخرین لحظه عمرش به جای اینکه در صف مخالفین واقعی حکومت اسلامی قرار گیرد و از جریانات توده ای و کمونیست و همچنین به اصطلاح اصلاح طلبان ضد ایران و ایرانی فاصله بگیرد، خود را در آغوش آنها رها کرد تا از او سواری بگیرند.
هرچند سروده ای دارد بنام:
دوباره می سازمت وطن
اما این وطن نه وطن ایرانی بلکه وطن اسلامی و کمونیستی بود که در واقع وطن ایرانیان نبود و نخواهد بود.
www.apanahan.blogspot.com
www.apanahan.wordpress.com
احمد پناهنده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر