۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۳, سه‌شنبه

بی شرفی که مظهر شرافت نام گرفت



بی شرفی که مظهر شرافت نام گرفت

در همه ی فرهنگ ها و حتا عقب مانده ترین شان، بی سابقه است که زن ِ دوست سالیانت را با حیله جدا کنی و با او همبستر شوی
و بی سابقه تر، این است که همین دوست، همسرت را در جلوی چشمانت به بسترش ببرد و تو به جای اعتراض به این بی اخلاقی و بی شرفی، بی شرفانه تر مهمل ببافی و و برایش کف بزنی که هیچ
حتا زیر پایش زانو بزنی و گریه کنی و خود اتاق همخوابی اش را با همسرت آماده کنی و بعد اسمش را بگذاری تحول ایدئولوژیک یا انقلاب ایدئولوژیک
اما مثل اینکه قرار است این بی شرفی ها و بی اخلاقی ها فقط در مکتب اسلام انجام شود
زیرا اسلام با بنیانگذارش در همان آغاز، راه را برای این بی شرفی ها و بی اخلاقی ها باز کرده است
از این جهت است که مردک ی زنباره، مسعود رجوی برای توجیه این بی اخلاقی و بی شرفی اش، به بنیانگذار اسلامش، محمد آویزان می شود که او هم چون از زن پسر خوانده اش خوشش آمده بود، با یک آیه به زید فهماند که از زنش جدا شود تا او بتواند با زینب همبستر شود
و عجبا که قرعه ی این بی شرافتی در این زمانه بنام مهدی ابریشمچی زده شد و او دو دستی زنش را همبستر مسعود رجوی کرد تا از او لقب "مظهر شرافت" را کسب کند و اسمش را بگذارد شریف
و بعد خواهر جوان و بچه سال موسی خیابانی را برای این خوش خدمتی و پا اندازی، با تائید مسعود رجوی همبستر خود کند
و دردا که مینا خیابانی را با این عمل زشت و ناجوانمردانه مسعود رجوی و مهدی ابریشم چی، جوانی پرپر کردند. بطوریکه بعد از چند ماه نه اینکه از مهدی ابریشم چی جدا شد، بلکه از سازمان حرمسرای مسعود رجوی گریخت و گم شد
و چنین بود که مریم قجرعضدانلو به عنوان سوگلی حرمسرای مسعود رجوی، در یکی از روزها، در نشستی سازمانی بعد از طلاق اجباری و متلاشی کردن خانواده ها و در به در کرذن بچه ها، افاضه فرمود:
" از این پس همه ی زنها بر شوهرانشان حرام و فقط بر مسعود حلال هستند."
این مختصر را نوشتم تا در نوشته ای تحت عنوان " خانم مریم عصدانلو! شما چند بار کورتاژ کردید؟"
موضوع دیگری را در همین رابطه دروازه بگشایم.
البته درست تر این است که پرسش کنیم:
خانم های حرمسرای رجوی
شما ها چند بار کورتاژ کردید؟
در پایان این نوشته کوتاه مایل هستم بگویم که من شخصن برای انتخاب در تصمیم گیری ِ زن و یا مردی در امر خصوصی احترام قائل هستم و دوست داشتن را یک امر طبیعی و غریزی ارزیابی می کنم.
اما نمی پذیریم که شخصی با حیله و یا با اتوریته ی سازمانی بخواهد، خانواده ای را متلاشی کند تا بتواند به مقصودش برسد
البته در این زمینه بسیاری اسناد از بی شرفی و بی اخلاقی همین سازمان و رهبرانش در گذشته و حال وجود دارد که سعی می کنم در نوشته های دیگر چندتا را گزارش کنم
احمد پناهنده

www.apanahan.blogspot.com
www.apanahan.wordpress.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر